ابر و باران از نگاه قرآن و علم
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يؤَلِّفُ بَينَهُ ثُمَّ يجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَينَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِيهَا مِنْ بَرَدٍ فَيصِيبُ بِهِ مَنْ يشَاءُ وَيصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يشَاءُ يكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ «النور/43»
آيا نديدي که خداوند ابرهايي را به آرامي ميراند، سپس ميان آنها پيوند ميدهد، و بعد آن را متراکم ميسازد؟! در اين حال، دانههاي باران را ميبيني که از لابهلاي آن خارج ميشود؛ و از آسمان -از کوههايي که در آن است [=ابرهايي که همچون کوهها انباشته شدهاند]- دانههاي تگرگ نازل ميکند، و هر کس را بخواهد بوسيله آن زيان ميرساند، و از هر کس بخواهد اين زيان را برطرف ميکند؛ نزديک است درخشندگي برق آن (ابرها) چشمها را ببرد!
نکات آيه:
1. ابرها براي براي جمع و مرتب شدن چرخانده مي شوند.
2ـ. ابرها مألوف مي شوند.
3. ابرها روي هم متراکم مي شوند.
4. قطره از خلال امتداد ابـر (از امتداد تراکم ابر) مي ريزد.
5. ابرهاي کوه مانند وجـود دارد.
6. در ابرهاي کوه مانند ريزه هاي يخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکيل مي شود.
7. برق تگرگ نزديک به گرفتن چشم است.
1. ابرها براي جمع و مرتب شدن چرخانده مي شوند:
تصاوير زير با ماهواره در طي 11 روز گرفـتـه شده. چنان که در تصويرها مي بـيـنـيـم گـردبـادها ابرها را مي چرخانند و گرداب ابري شکل مي گيرد و ابرها را جمع مي کند. قطر اين ابر حدوداً 200 کيلومتر است و سوراخ مرکز آن کـه مـانند چـشـم مي ماند حـدوداً 10 کـيـلـومـتـر است. («زجو» از جمله به معني: هـل دادن يا پيچاندن يا گرداندن چيزي براي مرتب شدن يا شکل گرفـتن است).
2. ابرها مألوف مي شوند:
به شکلي که در تصوير مي بينيم ابرها با هم مألوف مي شوند. چرا قرآن از واژه تآليف استفاده کرده است؟ تآليف بمعني سازگار نمودن و آشتي دادن دو يا چند چيز مختلف و متفاوت است. علت اين که قرآن واژه تآليف بکار برده اين ا ست که پاره ابرها از نظر دما و غلظت بخار آب و ترکيبات و غيره با هم فرق مي کنند.
3. ابرها روي هم مـتـراکم مي شوند:
ابرها روي هم انباشته و متراکم مي شوند. گاهي تراکم آنها به چند صد متر هم مي رسد.
4. قطره از خلال امتداد ابر (از امتداد تراکم ابر) مي ريزد:
وقتي وضعيت جوي به نقطه بارش برسد ابتدا ذرات آب در بخشهاي بالائي ابر با هم ترکيب مي شوند و قطره هاي ريز در حد سقوط کردن تشکيل مي شـوند. و چنان که قـرآن گفـته از بالا در امتداد تراکم ابر سقوط مي کنند. در مسير سقوط خـود با ميليونها مولکولهاي ديگر آب برخورد مي کنند که جذب آنها مي شود و رفته رفـته بزرگ و بزرگ تر مي شوند. تا اين که به نهايت پائين ابر مي رسند و آن را ترک مي کنند. قطره اي که ابر را ترک مي کند تقريبا 2000 بار بزرگ تر از ذرات موجود در ابر است. (پس از ترک ابر نيز در مسير خود مي توانند با قطره هاي کوچکتري که پيش از آنها از ابر جدا شده اند و بخاطر سبک تري خود سرعت کمتري دارند برخورد کنند و بزرگتر شوند).
5.ابرهاي کوه مانند وجود دارد:
اين نوع ابرهاي کوه مانند البته فقط با رفتن با هواپيما در محيط ابرها مشخص است. و تا پيش از پرواز انسان کسي از آنها خبري نداشت.
6. در ابرهاي کوه مانند ريزه هاي يخ وجود دارد که با چرخش آنها تگرگ تشکيل مي شود:
دانه تگرگ همان طور که آيه گفته در اصل ريـزه هاي يـخ اسـت کـه در بـخـش بالائي ابـر است. دانـه تگـرگ وقـتي تشکيل مي شود که بلورهاي يخي در بالاي ابر، قطره هاي آب را که سردي آنـها در دماي زير صفر است ولي يخ نمي زنند جمع مي کند. آن قطره ها که تا زير درجه انجماد سرد هستند به مجردي کـه بـلـورهـاي يخي آنـهـا را لـمـس مي کـنـنـد سريعاً يخ مي زنند. و بلورهاي يخي توسط بادهاي تند خشونت بار در ابر بالا و پائين برده مي شوند، (يا به تعبير قـرآن گـردانـده يـا چـرخـانـده مي شـونـد) کـه باعـث بـرخـورد و تـمـاس آنـهـا با قـطـره هاي بيشتري مي شود. و اين عـمل باعث مي شود که قطره هاي بيشتري دور آنها يخ بزند، و دانه تـگـرگ بـزرگ و بزرگتر بشود. تا جائي که وزن آنها قدري سنگين مي شود کـه بـاد ديگـر نمي تواند آنـهـا را با جـريـان خود به بالا ببرد و در نتيجه سقوط مي کنند. (واژه «زَجْو» که آيه براي بيان شکل گيري ابر بکار گرفته و نحوه نزول تگرگ نيز به آن معطوف نموده، از جمله به معـني: هـل دادن يا پيچانـدن يـا گـردانـدن چـيـزي براي مرتب شدن يا شـکـل گرفـتـن است).
7. برق تگرگ نزديک به گرفتن چشم است:
در ابـر "باد و بوران" جريان برق مثبت و منفي درست مي شود. به ايـن شکل که با بادهاي قوي "ذره ها" و "قطره هـاي ريز آب" و مخصوصاً "ذره هاي يخي" موجود در ابر، در ابر بالا و پائين برده مي شـوند کـه باعـث ايجـاد جـريان مثبت و منفي برق مي شود. جريان مثبت و مـنـفـي اغـلـب دور از هـم شـکل مي گيرند. دست آخر تـفـاوت مـيان يک مـنـطـقـه با برق مثبت با مـنـطـقـه ديگر با برق مـنـفـي، خواه در ابر يا بر زمين آن قدر زياد مي شود که برق آنها بـشکـل جـرقـه بـسـيـار بزرگ (آسـمـان درخـش) آزاد مي شود.
همين طور وقتي تگرگ از ميان يک ناحيه زير صفر و ناحيه ذره هـاي يخي در ابر مي افـتد ابر الکتريسيته مي شـود. وقـتـي قـطره هاي مايع با دانه هاي تگرگ برخورد مي کنند سريعاً هنگام تصادم يخ مي زنند. و بدنبال آن گـرما را رهـا مي کنند. ايـن عـمل سـطح دانه تگرگ را از ذرات يخ دور تا دور گرم تر نگه مي دارد. وقـتي کـه يک دانـه تگـرگ بـا يـک ذره يـخ تصادم مي کند: الکـترونها از بخش سردتر به بخش گرمتر جريان پيدا مي کنند. پـس از آن دانه تگرگ برق منفي مي شود. همين اثر نيز وقتي قـطـرهاي با دماي زير صفـر با دانه هاي تگرگ و ذره هاي ريز داراي برق مـثـبت برخورد مي کنند رخ مي دهد. اين فـندکهاي داراي برق مـثـبت توسط باد به بخش بالايي ابر برده مي شوند. و تگرگ داراي برق منفي به ته ابر مي افتد و بدين گونه بخش پايين تر ابر منفي مي شود. اين برق منفي بصورت نور تخـليه و آزاد مي شود. نور آن نيز چنانکه آيه گفـته قـوي است.
و آب اساساً وقتي تغيير حالت ميدهد، مثلاً از مايع به جامد يا از آب به بخار تبديل ميشود انرژي آزاد مي کند.
نقش برق در بارندگي و رشد گياه
و از آيات او اين است که برق و رعد را به شما نشان ميدهد که هم مايه ترس و هم اميد است (ترس از صاعقه، و اميد به نزول باران)، و از آسمان آبي فرو ميفرستد که زمين را بعد از مردنش بوسيله آن زنده ميکند؛ در اين نشانههايي است براي جمعيتي که ميانديشند! «الروم/24»
وَمِنْ آياتِهِ يرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَينَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيحْيي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يعْقِلُونَ
(«طمع» بمعني: چشم داشت بهره وري و برخورداري بيشتر، و چشم داشت به چيز دوست داشتني است).
نکات آيه:
برق بخشي از اکسيژن و نيتروژن جو را به هم مي بندد و به ترکيبات شيميائي تبديل مي کند که اکسيد نيتروژن ناميده مي شود. اين ترکيبات بعداً با آب باران ترکيب مي شـونـد و اسـيـد ضـعـيفي را تشکيل مي دهند و بر زمين سقوط مي کنند و به نيترات تبديل مي شوند. و نيترات نيز تغذيه اي بـراي گياهان مي شود. کساني که با کشت سر و کار دارند و يا منافعي در اين زمينه دارند، از وقتي با اين مقوله آشنا شوند، به برق طمع مي کنند. يعني براي بهره وري و برخورداري بـيـشـتـر از کـشـت بـه بـرق چـشـم مي دوزند.
1. برق چشم داشت بهره وري و برخورداري بيشتر را به انسان مي دهد:
برق موجود در ابر ذرات آب را به هم ترکيب مي دهد و قطره هاي بزرگ تري که در حد سقوط کردن مي رسند درست مي شود. بعد قطره سقوط مي کند و در مسير سقوط خود قطره هاي بيشتري را جمع مي کند و بزرگ تر مي شود. (عمل ترکيب شدن قطره هاي ريز آب توسط جريان الکتريسيته در قرن بيستم در آزمايشگاه مشاهده شد).
2. برق از ابر آب فرو مي فرستد:
ميزان بارندگي ــ آب درون زمين
« و از ابر آبي به اندازه فرو مي فرستيم و آن را در زمين جا مي دهيم و ما در بردن آن (يعني بردن آن اندازه اي که بارانده ايم) تواناييم ـــ و با آن باغهاي خرما و انگور براي شما توليد مي کنيم، که هم فراورده هاي زيادي در آن براي شما هست و هم از آن مي خوريد».
نکات آيات:
1. ميزان بارندگي و تبخير به اندازه است:
چنانکه در آيه گفته شده ميزان بارندگي آب به زمين و تبخير شدن آب از زمين به اندازه است. برآورد مي شود که در سال 513 ترليون تن آب از زمين تبخير مي شود و به همين اندازه نيز به زمين مي بارد.
2. آب درون زمين آب باران است و برخي از درختان از آب درون زمين استفاده مي کنند:
چنان که در آيه گفته شده آبهاي درون زمين آب باران است که در زمين فرو رفته، و درختاني که ريشه در اعماق دارند آب خود را از آن مي گيرند.
منابع آب درون زمين
زمر 21: « أَلَمْ تـَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْـزَلَ مِـنَ السَّـمـاءِ مـاءً فـَسـَـلَـكـَهُ يَـنابـِيـعَ فِي الاَرْضِ...»؟
« آيا نمي بيني کـه خـدا از ابـر بـاران نـازل مي کـنـد و آن را وارد مـنـابـع درون زمين مي کند»؟
آيه اظهار مي کند که منابع آبي درون زمين آب باران است. در جهان دانش در اين رابطه يک تئوري مي بينيم که مربوط به قرن هفدهم است (يعني بيش از هزار سال پس از گفته قرآن)، که مي گويد آب منابع زمين همان آب باران است که درون زمين نفوذ مي کند. البته در اين تاريخ قرآنِ ترجمه شده در غرب وجود داشته و احتمال اين که منبع برخي تئوريها قرآن باشد نيز بعيد نيست.
آب باران
فرقان 48: « وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْرًا بَينَ يدَي رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا = و اوست که بادها را با نويد رحمت فرستاد و از ابر آب طَـهُـور فرو فرستاديم».
آب باران در آيه آبِ طَهُور ناميده شده است. آب طهور يعني چه؟ واژه طهور و طهارت (بمعني مصدري) بمعني: پاکي از نجاست و پليدي است. يعني پاکي از چرک، مدفوع، بو، عرق، کثافت، تعفن و گنديدگي و مواردي از اين قبيل. و طهُور بمعني فاعلي و وصفي بمعني: چيزي است که موارد مزبور را ندارد يا آنها را برطرف مي کند.
حالا چرا آب باران را آب طَهُور ناميده است؟ به اين خاطر که اگر آب هاي زمين در روند تبخير شدن و به جو رفتن و ابر شدن و باريدن نمي بودند آبهاي زمين تعفن مي گرفت. در سال حدوداً 380 هزار کيلومتر مربع آب از سطح آبها و خشکي ها تبخير مي شود.
منبع: www.cloudysky.ir
نظرات شما عزیزان:
|